در چه شرایطی به زوج درمانی نیاز داریم
در چه شرایطی به زوج درمانی نیاز داریم؟ این سوالی است که بارها از ما پرسیده میشود و بسیاری میخواهند بدانند که در چه مواقعی باید به زوج درمانگر مراجعه کنند. در این مقاله از آکادمی مثبت تو قرار است به این سوال پاسخ دهیم که چه زمانی باید زوج درمانی را شروع کرد. با ما تا انتهای مطلب همراه باشید.
در چه شرایطی زوج درمانی نیاز است؟
– ” ما نمی تونیم دو کلمه با هم صحبت کنیم”
-“نمی دونم چرا شدیم مثل دو تا همخونه! ديگه حس و حال عاشقانه ای در کار نیست انگار”
-“بعد از تولد بچه مون همسرم منو کاملا کنار گذاشته”
– “بعد از هر دعوا چند روزی باهم قهر می کنیم”
ممکن است ما این شکایات را مساله های” عادی” بدانیم و حتی اگر وجود داشته باشند برای آنها” درمانی “قائل نباشیم. عادی شدن یک ایراد و تحمل آن لزوما به معنای این نیست که اثر تخریبی بر ما نخواهد داشت! برعکس با تکرار همه روزه ی آن هزینه زیادتری از کیفیت زندگی مان را پرداخت خواهیم کرد.
مثالی از زمان مراجعه به زوج درمانی
احسان و مهتاب از ١۴ سال گذشته مکررا درباره رفتار خانواده های خود باهم بحث های نافرجام دارند. آنها هیچ گاه دعوای فیزیکی یا پرخاش ندارند و به هم توهین نمی کنند اما انگار از دو دنیای متفاوت هستند و قرار هم نیست در مسائل مختلف بتوانند افکار هم را درک کنند و برای نزدیک شدن به یکدیگر تلاش کنند. حمایت هر کدام از خانوادههای خود آن دو را بیش از پیش از هم دور کرده است و دختر ده ساله آنها بارها شاهد بحث های کلافه کننده آن دو است.
این فاصله ی سرد و بحثهای تمام ناشدنی او را هم افسرده کرده است. آن دو پس از اطلاع از وجود درمان های زوجی توانستند راهی برای ارتباط معنایی باهم پیدا کنند. جلسات به آن دو کمک کرد جهان متفاوت را برای هم به رسمیت بشمارند و برای تقویت عواطف بین خود، از خانواده های قبلی فاصله ی مناسب بگیرند. آن دو توانستند زمانی هرچند کوتاه برای گفتگو باهم پیدا کنند و گرمای بیشتری را در رابطه تجربه کنند.
باور غلط در مورد درمان مشکلات زوجی
عادی دانستن مشکلات رابطه به خصوص زمانی که شدید یا طولانی باشند مانع از دریافت درمان در زمان مناسب و بهبود رابطه است.
درین باره ضرب المثلی در فرهنگ ایرانی وجود دارد :” زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند! “. این باور فرهنگی به دو شکل قابل تفسیر است یکی اینکه” همسران باهم بحث و بگو مگو دارند اما دوباره سمت هم بر می گردند!” که فقط درباره زوج های موفق صادق است.
معنای دوم این است که ” وجود دعواهای خشن هم مساله ای عادی است “که این هم اشتباه است چون اگر زوج سالم هم دعوای شدید و مخرب داشته باشد یک ایراد مهم است و بازهم نیاز به بررسی تخصصی خواهد داشت. در نظر بگیریم که کمتر از یک پنجم زوج هایی که نیاز به درمان دارند مراجعه می کنند و آن هم حدودا پس از شش سال از زمانی که نیاز بوده است! بنابراین همیشه نوعی مقاومت برای مراجعه به زوج درمانگر و جود دارد که ممکن است به علت تجربه احساسات دردناک مانند شرم، ناباوری، عدم آگاهی و یا مقاومت های هر کدام از همسران باشد.
اگر بدانیم چه زمانی برای مراجعه به رواندرمانگر مناسب است در زمان کوتاهتری و با هزینه و سختی کمتری به درمان رابطه خواهیم پرداخت. در ادامه این مقاله نشانه های هشدار در رابطه خواهیم پرداخت.
1. وقتی زوج نمی توانند گفتگوی موثر باهم داشته باشند.
گفتگوی موثر به معنای انتقال دوطرفه پیام در بستر یک ارتباط انسانی است و این خود لازمه آگاهی از ارتباط موثر و اصول آن است. همسران لازم است بتوانند زمان مناسب برای صحبت کردن را پیدا کرده و به میزان و کیفیت مناسب با همدیگر گفتگو کنند در بیان مطالب با هم راحت باشند، بتوانند با شفافیت پیام را بهم منتقل کرده و فضای حاکم بر گفتگو ی شان گرم و صمیمی باشد.
بنابراین در صورت وجود این موارد لازم است بررسی های زوج درمانی صورت بگیرد :
- زمان گفتگو باهم از نظر زمانی” کم” تجربه شود
- گفتگوی زوج توام با انتقاد، سرزنش و یا تحقیر و تمسخر است و فضای خشم، کینه و نفرت حاکم است.
- گفتگو نمی تواند صمیمیت عاطفی، توافق فکری و یا هر دو را افزایش دهد.
2. هرگاه زوج دیگر حس های عاشقانه و رومانتیک را تجربه نکند
گاهی زوج ها این را عادی می دانند که صرفا با هم صمیمی و راحت باشند و احساس نیازی به وجود حس های عاشقانه نمی بینند. درست است که رابطه زوجی یک قرارداد تقریبا همه جانبه بین دو نفر است اما یک جزء کلیدی، احساسات شهوانی و عاشقانه بین آن دو است که اغلب در اوایل رابطه پررنگ است. اگر اصطلاحا رابطه به “هم خانگی” تقلیل پیدا کرده زنگ هشدار مهمی برای بررسی وضعیت است:
- هرگاه رابطه برای مدت قابل توجهی برانگیختگی جنسی ایجاد نکند.
- اگر زوج مدت زمان طولانی رابطه جنسی با کیفیتی را تجربه نکنند ( در این موارد شاید نیاز به سکس تراپی هم ضروری باشد )
- اگر این احساس ایجاد شده که دیگر برای هم جذابیت جنسی و رومانتیک وجود ندارد
3. زمانی که اعتماد بین زوج دچار آسیب شده است
اعتماد یکی از کليدی ترین پایه ها در رابطه ی زوجی است و مرتبط با حس امنیت عاطفی و وفاداری همسر است. ( درباره جلب اعتماد در رابطه بیشتر بخوانید) اعتماد به علت افشای رابطه همسر با فردی دیگر تخریب میشود که اغلب ضرورت درمان آن را نشان میدهد.
گاهی شواهدی به نفع خیانت زناشویی وجود دارد اما اثبات نشده اما فرد مقابل اعتمادش رااز دست داده مثلا علیرضا از آنلاین بودن مکرر همسرش در ساعاتی شاکی است که خودش شب کار است و آن را به رابطه ی پنهانی همسرش با فردی دیگر نسبت میدهد.
نهایتا گاهی یکی از همسران به شکلی بیمارگونه افکار بدبینانه نسبت به شریک عاطفی دارد و بدون وجود هیچ دلیل قطعی مطمئن است که خیانت در حال وقوع است. در این موارد ممکن است زوج درمانگر وی را به یک روانپزشک ارجاع دهد بنابراین در اين موارد نیاز به زوج درمانی است
- مشاهده خیانت زناشویی توسط یکی از همسران و آسیب شدید اعتماد
- افکار نگران کننده درباره وفاداری همسر.
- شکاکیت بیمارگونه در یکی از همسران
4. در رابطه تعهد و مسئولیت پذیری وجود ندارد
یکی دیگر از پایه های رابطه همسران وجود مسئولیت پذیری و وجدان کاری است. مریم در حالی که اشک میریخت می گفت :” حامد هیچ وقت در طول این پنج سال به من توی کارهای بچه کمکی نکرد. اون می گفت خودت بچه می خواستی و حالا خودت هم باید جمع ش کنی”
نبود تعهد به کارهایی که باید انجام دهیم به شدت رابطه زوج را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابراين لازم است در این شرایط به زوج درمانگر مراجعه کنيم :
- همسری که مسئولیت هایش را نمی پذیرد یا انجام نمیدهد
- همسری که مدام کم کاری اش را با انواع بهانهها پشت گوش می اندازد یا توجیه و فرافکنی می کند.
5. بروز شرایط جدید، استرس زا و تنش شدید یا طولانی در رابطه
گاهی اتقاق هایی از بیرون رابطه می تواند بر کیفیت ارتباط زوجی اثر تخریبی داشته باشد.
ناهید به تازگی برای مراقبت از مادرش که سکته مغزی کرده لازم است زمان زیادی را هرروز با او سپری کند و کامیار نسبت به نبودن های طولانی ناهید در خانه به او اعتراض می کند. ناهید و کامیار هر دو خود را حق به جانب میدانند و بحث های شدیدی درین باره داشته اند. زوج درمانی به آن دو کمک کرد بتوانند قراردادی بین هم بسته تا هر دو به خواسته هم نزدیکتر شوند. طبق این قرارداد ناهید فقط هر هفته دو شب با مادرش بوده و سایر روزها برای او پرستاری استخدام کردند. این توافق باعث کاهش دعواهای چندماهه آنها شد.
گاهی رخدادهای مثبت مانند مهاجرت یا تولد یک نوزاد می تواند باعث برهم خوردن تعادل رابطه زوج شود. الهام پس از مهاجرت به کانادا توجه کافی از کامران نمی بیند و کامران آن زر به ساعات طولانی کارش نسبت میدهد.
تولد نوزاد با چسبندگی نرمال نوزاد به مادر گاهی باعث میشود مردها احساس کنند طرد شده اند یا برعکس مادران احساس کنند که مردان آن ها را به خوبی درک نکرده و یا در خانه تنهایشان میگذارند.
بنابراین در چنین شرایطی پيشنهاد به ارزيابي های زوجی میشود :
- رخداد استرس مثبت که نقش ها را جابجا می کند : تولد نوزاد، ارتقای درجه کاری که با ساعات بیشتر کار همراه است یا قبولی در شهر دیگر که با فاصله زوج از هم همراه است
- استرس های منفی مانند سوگ یا بیماری نزدیکان یا بحران های اقتصادی یا قانونی برای یک یا هر دو طرف رابطه که به درک مناسبتر زوج از همدیگر و مراقبت از رابطه نیاز است.
سخن آخر
رابطه یک زوج پدیده ای زنده و اثرگذار بر سلامت روان همسران و فرزند(ان) آنهاست. اگر درگیر یکی از معضلات بالا هستید در کوتاهترین زمان میتوانید از مشاوره آنلاین زوج درمانی آکادمی مثبت تو بهره ببرید. این رابطه میتواند با مکانیسم های مختلف دچار بیماری یا بحران شود و به درمان نیاز داشته باشد. مشکلات در ارتباط زوج، عدم توانایی برای داشتن گفتوگو ی موثر و سالم، شکاکیت و مشکلات مربوط به اعتماد، نبود حس های عاشقانه یا رابطه جنسی مطلوب، بی تفاوتی و یا بحران های بیرونی اثرگذار بر رابطه مواردی هستند که نیاز به حضور زوج درمانگر را پررنگ خواهد کرد.
منبع: eugenetherapy.com
دیدگاهتان را بنویسید